سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خانه
مدیریت
ایمیل من
شناسنامه
پارسی یار

 RSS 
 Atom 
مجموع بازدیدهای وبلاگ: 14965
تعداد بازدید امروز: 0
تعداد بازدید دیروز: 0
  • درباره من


  • راههای خدمتگذاری
    فائزه قاسمی
  • دسته بندی یادداشت ها


  • فرهنگی و هنری[3] . اجتماعی[2] .
  • لوگوی من


  • دوستان من


  • تا بی نهایت . . .
  • لوگوی دوستان من



  • اشتراک در وبلاگ


  •  
    راههای خدمتگذاری
    زن کژدمى است ، گزیدنش شیرین . [نهج البلاغه]
  • عوامل تاثیرگذار در خدمت رسانی
    نویسنده: فائزه قاسمی پنج شنبه 87/11/17 ساعت 8:50 ص
  •  

    اینک توجه شما را به نکاتی کوتاه به عوامل موثر درایجاد روحیه خدمتگزاری که در ذیل آمده است جلب می کنم:

    1.تبلیغات
    تبلیغات,نقش عمده ای در تشویق و ترغیب خدمتگزاری مردم برای خدمتگزاری دارد.
    دولت,علاوه برایجاد روحیه خدمتگزاری در مردم , می بایست , خدماتی که برای مردم انجام می دهد, صادقانه با آنان در میان بگذارد. طرحها و برنامه هایی که امکان دارد مردم دراجرای آن نقشی داشته باشند, به آنان ابلاغ کند.
    برای اطمینان مردم به دولتمردان , ضروری است ازاخبار مبالغه آمیز و گزافه گوییها در زمینه بیلان خدمات و وعده هایی که رسیدن به آنها, به زودی , میسور نیست ,اجتناب شود.
    2.ضرورت تشویق و تنبیه
    مساله دیگر که درایجاد زمینه و روحیه خدمتگزاری موثراست , تشویق و تنبیه بجا و بموقع است . حکومت اسلامی نباید خدمت و خیانت را یکسان ببیند و با نیک و بد, برخورد مساوی داشته باشد زیرااین گونه برخورد,زمینه خدمتگزاری را در مردم از بین می برد.
    3.انتخاب کارگزاران صالح
    دولت و حکومت اسلامی وقتی موفق به ارائه خدمات وایجاد جو و فضای خدمتگزاری خواهد بود که از مدیرانن و کارگزاران شایسته و واجد شرایط برخوردار باشد.انتخاب صحیح در کاراجرایی ویژه در کارهای کلیدی , مهمترین مساله برای زمامداران است .
    بازسازی مراکز خدمت رسانی و مدیریت کشور و پاکسازی آنهااز عوامل ناسالم و ناشایسته , عامل مهمی درایجاد زمینه خدمتگزاری دولت و مردم به شمار می آید.
    4.ایجاد جواعتماد وامنیت
     ایجادانگیزه خدمت و گسترش آن در بین مردم , فضای مناسبی را می طلبد. دولت , می توانداین نقش را داشته باشد و زمینه های مناسب را, برای عرضه خدمت از سوی مردمان خدمتگزارایجاد کند,از جمله :اعتماد به مردم و بهای لازم به کار آنان .این امر سبب می گردد که مردم با عشق و علاقه به خدمات عمومی روی بیاورند و بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی را سامان دهند و جامعه را به عطر دل انگیز خدمت و کمک به همنوع معطر کنند.این جواعتماد, بسیاری از بدگمانیها رااز بین می برد و در نهایت رنج و مشقت دولت را دراداره جامعه می کاهد.



  • کلمات کلیدی : اجتماعی
  • نظرات دیگران ( )
  • شتاب در امر خدمت رسانی
    نویسنده: فائزه قاسمی پنج شنبه 87/11/17 ساعت 8:38 ص
  •  

    روایت زیبایی از علی(ع) نقل شده است که مفهوم خدمت‌ گزاری را شفاف می‌سازد،

     

    روایت این است: «شبی مالی رانزد حضرتش آوردند، دستور داد آن را تقسیم کنند؛ گفتند: یا امیرالمؤمنین! الآن شب است فردا تقسیم خواهیم کرد، فرمود: آیا باور دارید که فردا زنده‌اید؟ فرمود: تأخیر نکنید، مگر اینکه آن را قسمت نمایید، شمعی آوردند و آن مال را تقسیم کردند.».پس باید در کار خیر و خدمت به دیگران شتاب کرد که فرصت از دست رفتنی است؛ شتاب درکسب قدرت و مقام امری زشت و ناپسند تلقی شده است اما در خیرات و باقیات صالحات مورد تأکید و سفارش قرآن کریم است.



  • کلمات کلیدی : فرهنگی و هنری
  • نظرات دیگران ( )
  • خدمتگذاری در زمان علی (ع)
    نویسنده: فائزه قاسمی سه شنبه 87/11/8 ساعت 5:22 ع
  • ... بشر همیشه تشنه عدالت بوده و همواره از تبعیض رنج برده است . تحقق عدل در جامعه و استقرار جامعه ای براساس عدالت , از دیرباز به عنوان یکی از بزرگترین آرزوهای متفکرین مطرح بوده است . در اهمیت این موضوع همین بس که بسیاری از اندیشمندان , جایگاه عدالت را حتی از جایگاه آزادی نیز برتر و والاتر دانسته اند. زیرا آزادی بدون عدالت هیچگاه معنی نخواهد یافت و در واقع آنچه موجب بقا و دوام آزادی می تواند باشد همانا عدالت است که حدود و ثغور را مشخص و معین می کند و راه را بر تجاوز و تعدی , و سلب آزادی دیگران مسدود می نماید.
    در تعریف واژه عدالت مفاهیمی همچون اعتدال , مساوات , قسط , انصاف , دادگری , حق , راستی و ... ذکر شده است . هر چند که این مفهوم بزرگ نیازی به تعریف و توصیف ندارد و در اذهان عموم همواره جایگاهی متعالی و تعریفی روشن و شایسته را دارا می باشد. لغت عدل و مشتقات آن در قرآن کریم بارها مورد استفاده قرار گرفته است . در این میان لغت
    نخواهد کرد.
    « ابن عباس » روایت کرده است وقتی امیر مومنان از مدینه به بصره آمد , برخی از مردم به دیدار آن حضرت شتافتند و چون ابن عباس برای رساندن این خبر و دعوت از آن حضرت برای حضور در جمع مردم در خیمه امام (ع) حاضر شد , مشاهده کرد که امام (ع) مشغول دوختن پارگی کفش کهنه خویش است . در این حال امام (ع) به ابن عباس فرمود : اگر نبود که با این موقعیت خلافت , بتوانم حقی را بر پا دارم , یا باطلی را از میان بردارم , این مقام برای من از این کفش کهنه نیز بی ارزش تر بود. »
    روز دوم بیعت حضرت بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی و درود بر خاتم انبیا فرمودند : « ای مردم , اکنون اعلام می کنم , آن عده که از بیت المال جیب خود را پر کرده و املاکی تهیه کرده اند , نهرها جاری کرده , بر اسبهای عالی سوار شده , کنیزان زیبا خریداری کرده و در لذات دنیا غرق شده اند , فردا که جلوی آنها را بگیرم و آنچه از راه نامشروع به دست آورده اند از آنها باز ستانم و فقط به اندازه حقشان ـ نه بیشتر ـ برایشان باقی گذارم , نگویند علی (ع) ما را اغفال کرد. من امروز در کمال صراحت اعلام می کنم که تمام مزایا و امتیازات را لغو خواهم کرد و ... »
    روز دیگر مردم آمدند و حضرت , بیت المال را به تساوی تقسیم کرد . مردی گفت : « یا علی (ع) , تو به من 3 دینار و به کسی هم که تا دیروز برده من بوده 3 دینار می دهی ! »
    امام (ع) فرمود : « در کتاب خدا نگاه کردم . در آن حق بیشتری حتی برای فرزندان اسماعیل ذبیح نیافتم . »
    عده ای که از سالها پیش به داشتن امتیازات ویژه عادت کرده و ثروت فراوانی از این راه اندوخته بودند مانند طلحه , زبیر , عبدالله بن عمر , عبدالله بن زبیره , سعید بن عاص و مروان بن حکم , آن روز از پذیرفتن سهمیه خودداری و مسجد را ترک کردند و پس از چندی ولیدبن عقبه را به عنوان نماینده نزد حضرت فرستادند و گفتند که با دو شرط حاضرند با امام بیعت کنند وگرنه به شام نزد معاویه بن ابوسفیان خواهند رفت . شرط اول آنها این بود که امام با گذشته آنها کاری نداشته باشد از گرفتن ثروتهای نامشروعی که در طی سالهای قبل اندوخته بودند , خودداری نماید. اما پاسخ امام (ع) به این گروه , روشن و آشکار بود : پایداری در مسیر حق و عدل .
    گرچه امام (ع) می دانست که این گروه در شمار مخالفین قدرتمند وی درخواهند آمد و مشکلات فراوانی ایجاد خواهند کرد , اما امام حتی یک گام از آنچه وعده داده بود عقب نشینی نکرد و حقانیت امام (ع) در مقابله با این گروه که برخی خود را از اصحاب پیامبر(ص ) نیز می دانستند را تاریخ به استناد آمار ثروتهای کلان و بادآورده آنان ثبت کرده است ; ثروتهایی که پس از مرگ آنان در دنیا باقی ماند و مایه ننگ و شرمساری ابدی آنان شد.
    زبیر ثروت و املاک و دام و برده فراوانی در بصره و کوفه و مصر و اسکندریه فراهم آورده بود و در هر کدام از این شهرها , خانه های باشکوه و مجللی ساخته بود که بهای یکی از متروکات او در آن دوران پنجاه هزار دینار تخمین زده می شد. هزار اسب و هزار کنیز داشت . بهای قله او در بین النهرین روزی بیش از هزار دینار بود. طلحه نیز همانند زبیر ثروت فراوانی اندوخته بود و در کوفه و مدینه و دیگر شهرها تیولی برای خود فراهم کرده بود. عبدالرحمن بن عوف هزار اسب بسته , هزار شتر و ده هزار گوسفند داشت و ربع متر وکاتش پس از مرگ 84 هزار دینار بود و زیدبن ثابت آنقدر طلا و نقره از خود برجای گذاشت که پس از مرگش با تبر و تیشه آنها را خرد کردند و ارزش املاک و مزارع او بیش از هزاران دینار بود و....
    امام نه تنها حاضر نبود سهمی بیشتر از استحقاق اشراف به آنان اختصاص دهد بلکه درباره اعتدال حقوق عرب و عجم , و رعایت حقوق پیروان سایر ادیان نیز به همین گونه رفتار می نمود. در روایات آمده است روزی در حین تقسیم بیت المال , دو زن به نزد امام آمدند. امام به هر کدام حدود پانزده درهم غله داد. زن عرب برآشفت و گفت : « آیا به من عرب و آن زن عجم سهم برابر می دهی ! »
    امام (ع) فرمود : « به خدا قسم که من در این غنیمت برای او اولاد اسماعیل هیچ برتری بر اولاد اسحاق نمی یابم . »
    در کتاب وسایل الشیعه نقل شده است که پیرمردی مسیحی بود که بینایی اش را از دست داده بود و از آنجا که فرزندی نداشت تا از او مراقبت نماید به گدایی روی آورده بود. روزی حضرت هنگام عبور متوجه او شده و از حال و روز او پرس و جو می کند و چون درمی یابد که این پیرمرد در روزگار جوانی دارای سوابق مثبتی بوده و کارها و خدمات فراوانی داشته است , دستور می دهند که از بیت المال به او مستمری دهند و بر عهده حکومت و اجتماع است که تا هنگامی که این مرد زنده است او را تکفل نمایند.
    سختگیری امام نسبت به خویش و ساده زیستی آن حضرت غیرقابل توصیف است . با این حال امام دیگران را به استفاده از موهبتهای الهی دعوت می فرمودند و در افزایش درآمد و ارتقا سطح زندگی و رفاه عامه مردم خصوصا تهیدستان از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزیدند. در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است که پس از جنگ جمل که امام وارد بصره شدند. شخصی به نام « علابن زیاد » خدمت آن حضرت از برادرش عاصم شکایت آورد که مدتی است تارک دنیا شده و همه چیز و همه کس را رها کرده است . امام دستور داد تا عاصم را احضار کردند و سپس سبب رفتار او را جویا شد و چون پی برد که عاصم روش زندگی ایشان را برگزیده , خطاب به او فرمود : « من با تو فرق دارم . من سمتی دارم که تو نداری . وظیفه حاکم و پیشوا وظیفه دیگری است . خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده است که زندگی خود را مطابق زندگی ضعیف ترین مردم قرار دهند , تا سختی فقر و تهیدستی به آنها اثر نکند. »
    برای جلوگیری از پایمال شدن حقوق ضعفا امام علی (ع) تشکیلات دادگستری را ایجاد و در تمامی بلاد , سر و سامانی بخشید و اشخاصی را آموزش داده و به عنوان قاضی منصوب و برای آنان حقوقی مقرر فرمود تا براساس احکام اسلام , عدالت را در جامعه جاری سازند. آن حضرت با دقت نظر تمام بر کار قضات نظارت داشت و اشخاصی را به کار قضاوت برمی گزید که نسبت به تقوای آنان اطمینان کامل داشت .
    آن حضرت خود نیز بر مسند قضاوت می نشست و با علم و دانش بی نظیر خویش در کار مردم به عدالت حکم می داد , که درباره قضاوتهای عالمانه و شگفت انگیز آن حضرت کتابهای متعددی به رشته تحریر درآمده است .
    از دیدگاه امام علی (ع) همه در برابر قانون مساوی و یکسان هستند و هیچ امتیازی نسبت به یکدیگر ندارند. در روایات آمده است که روزی زره حضرت به سرقت می رود و پس از چندی حضرت زره را بر تن شخصی می بیند و چون آن شخص از باز پس دادن زره امتناع می ورزد امام پیشنهاد می کند که هر دو به نزد قاضی بروند. آن شخص می پذیرد. چون به قاضی وارد می شوند , قاضی برمی خیزد و امام را با لقب امیرالمومنین (ع) خطاب می کند که این حرکت قاضی موجب ناراحتی امام می شود. این روایات بیانگر آن است که امام تا چه اندازه نسبت به قانون احترام قائل بوده اند و از دیگر سو هنگام حضور در محکمه توقع یکسان بودن منزلت و جایگاه افراد را متذکر شده اند.
    در کتاب وسایل الشیعه نقل شده است که روزی مردی به عنوان میهمان به خانه امام علی (ع) رفت و چند روز میهمان آن حضرت بود. یک روز به حضرت گفت که با شخصی بر سر موضوعی اختلاف پیدا کرده اند و قرار شده که برای حکمیت و داوری به آن حضرت مراجعه کنند. امام به محض شنیدن این ماجرا به آن شخص فرمود : « از امروز دیگر نمی توانم از تو به عنوان میهمان پذیرایی کنم زیرا رسول اکرم (ص ) فرموده است که هرگاه دعوایی نزد قاضی مطرح است , قاضی حق ندارد یکی از طرفین را به مهمانی دعوت کند , مگر آنکه هر دو طرف با هم در مهمانی حضور داشته باشند.
    سعی و علاقه آن حضرت به اجرای عدالت حد و مرزی نمی شناسد و باز روایت کرده اند حضرت در یک محاکمه قضایی به « ابوالاسود دوئلی » که مردی ادیب و اهل حکمت بود , وکالت داده بود , اما پیش از پایان محاکمه او را عزل نمود. ابوالاسود که از دوستداران امام بود رنجیده خاطر شد و علت امر را از آن حضرت جویا شد. امام فرمود : « دیدم در هنگام محاکمه , گفتار تو زمخت تر از صدای طرف مقابل است و ممکن است این امر مانع کشف حقیقت گردد. »
    به راستی چه کسی تا این حد نسبت به اجرای عدالت پایبند و پیشتاز است امام آنقدر به رعایت حقوق انسانها احترام قائل است که با آنکه می داند با خروج طلحه و زبیر از شهر , فتنه بزرگی آغاز خواهد شد اما دست به قصاص قبل از جنایت نمی زند و به آنان اجازه می دهد که آزادانه از شهر خارج شوند و حتی هنگامیکه در بستر شهادت آرمیده است و در حالیکه قاتل سیاهکار او نیز در کنارش نشسته خطاب به خویشاوندان و نزدیکان خویش می گوید : « ای فرزندان عبدالمطلب , مبادا در میان مردم بیفتید و قتل مرا بهانه قرار دهید و افرادی را به عنوان شریک جرم یا عنوان دیگر متهم سازید و خونریزی نمایید. » و به فرزندش امام حسن (ع) وصیت می کند : « اگر زنده ماندم , خود می دانم با این مرد چه کنم , و اگر مردم , شما بیش از یک ضربت به او نزنید , زیرا او فقط یک ضربت به من زده است .... »
    عظمت آن حضرت و حکومت عدل گسترش موجب شد تا پس از شهادت ایشان موجی از حسرت و اندوه پدید آید. حسرت و اندوهی که حتی دشمنان آن حضرت در اعماق وجود خود احساس می کردند. حسرت و اندوهی که هر روز بر دامنه آن افزوده شد و قرنها را درنوردید.
    نقل است که معاویه در یکی سالهایی که به حج رفته بود سراغ زنی را گرفت که از دوستداران علی و از دشمنان سرسخت معاویه بود. چون زن را حاضر کردند از او پرسید چرا علی (ع) را بیش از من دوست می داری زن گفت : بهتر است از این موضوع سخنی نگویم . معاویه اصرار کرد که حتما باید پاسخ بدهی . زن گفت : به خاطر آنکه عادل بود و طرفدار مساوات . دوستش می دارم چون فقر را دوست می داشت و تو را دشمن می دارم چون به ناحق با او جنگیدی و خونریزی کردی و اختلاف میان مسلمین افکندی و در قضاوت ستم می کنی و رفتارت مطابق هوای نفس توست .
    معاویه خشمناک شد و پس از رد و بدل شدن سخنانی از سر دلجویی برآمد و به زن گفت : چه حاجتی داری تابرآورده کنم زن پاسخ داد : هر چه بخواهم می دهی معاویه گفت : آری . زن گفت : یکصد شتر سرخ مو به من بده . معاویه پذیرفت و دستور داد یکصد شتر سرخ مو در اختیار زن قرار دهند. آنگاه معاویه از او پرسید : آیا اکنون من هم در نظرت مانند علی محبوب هستم . زن گفت : ابدا. معاویه خشمگین شد و گفت : اگر علی (ع) بود حتی یکی از این شتران را هم به تو نمی داد. زن گفت : به خدا قسم اگر علی (ع) بود حتی یک موی این شتران را هم به من نمی داد , بخاطر اینکه این شتران متعلق به تمام مسلمانان است ! معاویه شرمگین شد و سر به زیر انداخت .
    در کتاب « الکنی و الالقاب » تالیف شیخ عباس قمی آمده است که پس از شهادت حضرت مولای متقیان و تسلط معاویه بر سرزمینهای اسلامی , روزی معاویه برای آنکه خاطره شهادت سه پسر عدی بن حاتم طائی را تجدید کند و به او بفهماند که پیروی از امام علی (ع) برایش چقدر زیان آور بوده , با او در این باره شروع به صحبت کرد. اما وقتی که ارادت و علاقه عدی را دید از او خواست که برایش درباره امیرمومنان سخن بگوید و آنقدر اصرار کرد تا عدی لب به سخن گشود و گفت : « به خدا سوگند , علی (ع) بسیار دوراندیش و نیرومند بود. به عدالت سخن می گفت و با قاطعیت فیصله می داد. علم و حکمتش از اطراف می جوشید.... نه نیرومند از او بیم داشت و نه ناتوان از عدالتش ناامید بود و.... »
    اشک از گونه های معاویه بی اختیار سرازیر شد و گفت : خدا رحمت کند ابوالحسن را. همین طور بود که می گویی . آیا هیچ فراموشش می کنی ! عدی با حسرت و اندوه پاسخ گفت : مگر روزگار می گذارد فراموشش کنم !
    اسلام , بی عدالتی را عله العلل تمامی بدبختی ها و مفاسد و حتی نابودی اقوام و ملل می داند و رمز پیشرفت و تعالی جوامع را در درجه پایبندی به اجرای احکام و تحقق و استمرار عدالت می خواند
    عدالت تاکنون هیچ مدافع راستینی همچون امام علی (ع) را شاهد نبوده است , کسی که به خدا سوگند می خورد که اگر تمام جهان را به او ببخشند تا مگر پوست جویی را از دهان مورچه بگیرد , هرگز این کار را نخواهد کرد


    عدل به تنهایی در سه سوره قرآن کریم و سیزده آیه این کتاب انسان ساز ذکر شده است . خداوند متعال در آیه 90 سوره مبارکه نحل می فرماید : « ان الله یامر بالعدل و الاحسان »
    یعنی : « به درستی که خداوند امر می کند به عدالت رفتار کردن و احسان به همنوعان . »
    گویند روزی در مجلس « ابن عباس » در خصوص ظلم و مفاسد بی عدالتی سخن گفته می شد. کعب گفت : در قرآن آیه ای ندیده ام که ستم سبب ویرانی مملکتی شود. ابن عباس فرمود : « فتلک بیوتهم خاویه بما ظلموا. »
    یعنی : « این است منازل و قصور گذشتگان که به دلیل ستم کردن به این روزگار افتاده و ویران شده است . »
    پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمدبن عبدالله (ص ) در گفتار و رفتار خویش برای عدل جایگاه رفیع و مرتبه ویژه ای قائل بودند. چنانکه آن حضرت اعتقاد داشتند که « ملک با کفر باقی می ماند اما با ستمگری هرگز دوام نخواهدداشت . »
    « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم »
    و باز از رسول گرامی اسلام (ص ) نقل شده است که فرمودند :
    « با لعدل قامت السموات و الارض »
    « یعنی : به دلیل عدل است که آسمانها و زمین , قائم و در مسیر خویش در حرکتند. »
    و همچنین قطب راوندوی در « لب اللباب » از آن حضرت روایت کرده است که فرموده اند :
    « عدل ساعه خیر من عباده ستین سنه »
    یعنی : « دادگستری در یک ساعت بهتر از عبادت شصت سال می باشد.
    به اعتبار آنچه گفته شده و با مراجعه به قرآن مجید و احادیث و روایات بی گمان هیچ دین و آیینی همچون اسلام , عدالت را گرامی نداشته است و تا این اندازه بر اجرای آن سفارش و
    عدالتی را عله العلل تمامی بدبختیها , مفاسد و حتی نابودی اقوام و ملل می داند و رمز پیشرفت و تعالی مردم و سرزمین ها را در درجه پایبندی به اجرای احکام و تحقق و استمرار عدالت می داند.
    در کتاب « معراج السعاده » از قول امام علی بن ابیطالب (ع) آمده است : « از ملوک و فرماندهان هر کس که به عدل و داد عمل کند , خدای تعالی دولت او را در حصار امن خود نگاهدارد , و هر که جور و ستم نماید , بزودی او را هلاک کند. »
    ظهور اسلام در تاریکترین دوره حیات انسان و قوانین و رهنمودهای سرنوشت ساز آن به راستی شگفت انگیز است . اسلام علاوه بر آنکه به عدالت تولدی دوباره بخشید و انسانهای بسیاری را از زیر بار سنگین ستم و بی عدالتی رهانید , به عدالت نیز مفهومی عظیم و والا بخشید. آنچنان که همین تعالیم و شیوه زندگی براساس دستورات اسلام , موجب حرکت وسیع و همه جانبه ای در سرتاسر جهان شد و جنبش های فراوانی را پدید آورد.
    در آیه 58 سوره مبارکه نسا آمده است :
    « ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تمحکموا بالعدل »
    یعنی : « خداوند فرمان می دهد که امانتها را به صاحبانشان باز گردانید و در وقتی که میان مردم حکم می کنید , به عدالت حکم نمایید. »
    به راستی در کدام مذهب و مکتبی و در کدام عصر از حیات بشری این امر تا این حد مورد توجه و اعتنا قرار گرفته است , تا جایی که در کتاب جامع الاصول ترمذی می خوانیم که ابوسعید خدری از رسول خدا(ص ) نقل نموده است که : « مقرب ترین و محبوب ترین مردم در پیشگاه خداوند در روز رستاخیز , امام عادل است و دشمن ترین و دورترین آنها رهبر ستمگر و جابر. » و امام علی (ع) پرورش یافته دامان پیامبر بزرگ چنین مکتبی است , مکتبی که دعوت می کند بشریت را به قیام برای احیا قسط و عدل و عالم را تجلی عدل پروردگار یکتا می داند.
    مولی الموحدین امام علی (ع) مظهر العجائب است . آنچنان که در همه فضائل همچون خورشیدی فروزنده , قرنهاست که چشم و دل اهل خرد و بصیرت به نور مبارکش روشن است و یکی از فضائل بی شمار آن عالیجناب , اندیشه عمیق عدل گستر و تلاش خستگی ناپذیر آن پیشوای بر حق در جهت تحقق و تداوم عدالت است , که این همه بر هیچ آزاده صاحبدلی پوشیده نیست و عظمت اندیشه و عدالتخواهی آن حضرت در صحنه عمل تا بدانپایه است که حتی اندیشمندان سایر مذاهب و حتی متفکرین لامذهب نیز سر تعظیم بر آستان مبارکش فرود آورده اند و چه بسیار کتابها و مقالات که در ستایش ایشان به رشته تحریر در آورده اند.
    « رودلف ژایگر » مورخ و اسلام شناس نامدار آلمانی در کتاب « خداوند علم و شمشیر » که درباره زندگانی پربار امام علی (ع) به رشته تحریر در آورده , فصلی از کتاب را به بوجود آوردن سازمان دادگستری از سوی امام علی (ع) اختصاص داده است . در پایان این فصل آمده است : « آنچه امروز به اسم اصول محاکمات حقوقی و جزایی خوانده می شود , به دست علی (ع) استوار گردید و او دستگاه دادگستری را در عربستان بوجود آورد. »
     
    « جرج جرداق » شاعر و نویسنده بزرگ مسیحی و مولف اثر جاودان « الامام علی , صوت العداله الانسانیه » می نویسد : « نزد تاریخ , حقیقت و واقعیت یکسان است , خواه بشناسی یا نشناسی و چنین است که شهید نامی , پدر بزرگ شهیدان , علی بن ابیطالب (ع) , صدای عدالت انسانی , شخصیت جاودان شرق است . »
    « سوامی برهماس » (کریشنا) از رهبران هندوهای هندوستان در سمینار « بین الادیان و تبیین مذاهب » که در سال 1372 در مرکز ایالت اندرا پراداش برگزار شد ضمن ادای احترام به شخصیت امام علی (ع) می گوید : « تاریخ در شجاعت , امانت , صداقت , عدالت و پرهیزگاری مانند آن حضرت را سراغ ندارد. »
    « توماس کارلایل » پژوهشگر و فیلسوف نامدار انگلیسی درباره امام علی (ع) می گوید : « در کوفه ناگهان به حیله کشته شد و شدت عدلش موجب این جنایت گشت . »
    اعتراف به بلندنظری و عدالت گستری مولا(ع) در بین اندیشمندان دیگر ادیان جهان و همچنین متفکرین نامدار اهل سنت بسیار فراوان است , آنگونه که گردآوری و تدوین این اقوال , خود کتاب مفصلی را شامل می شود. نکته بسیار با اهمیتی که در تمامی این ستایش ها مشترک است اینکه امام علی (ع) علاوه بر تقوا و عالی ترین صفات , هرگز نسبت به وضع و حال مردم و رعایت حقوق و عدالت در میان افراد جامعه بی تفاوت نبوده اند و در مسیر احقاق حقوق حقه افراد جامعه از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند و هیچگونه عافیت اندیشی , ملاحظه کاری و مصالحه ای بر خلاف رعایت عدالت را روا ندانسته اند , چنانکه عمروعاص در نامه ای به معاویه هراسناک از این موضوع نوشته است : « هر کاری از تو ساخته است بکن که پسر ابیطالب هر چه دارایی در این مدت جمع کرده ای از تو خواهد گرفت و از تو جدا خواهد کرد آن طور که پوست عصای دستی را از آن جدا می کنند! »
    امام علی (ع) در کتاب شریف نهج البلاغه ضمن نامه ای خطاب به عثمان (خلیفه سوم ) می فرمایند : « بدان که بهترین بندگان در پیشگاه پروردگار , رهبر عادلی است که خود هدایت یافته و دیگران را نیز هدایت می کند. پس سنت های قطعی الهی را بپا داشته و بدعتهایی را که در دین نبوده می میراند... »
    تفاوت بزرگ امام علی (ع) با دیگر مدافعان حقوق و برقراری عدالت را می توان در سابقه و جایگاه آنان دریافت , چه بسا بسیاری از کسانی که تا هنگامیکه از قدرت و نفوذی برخوردار نبوده اند به شعار عدالتخواهی متوسل شده اند , اما همین که دست آنها به جایی بند شده است از هیچ اقدام خودسرانه و مغایر با عدالتی فروگذار نکرده اند. اما تاریخ شهادت می دهد که امام علی (ع) در هر منصبی , خصوصا در عالی ترین منصب به عنوان خلیفه مسلمین هیچگاه قدرت و نفوذ خویش را برای پایمال کردن حقی به کار نبستند و حتی نسبت به خود , خانواده و یارانش سختگیرتر بودند. ماجراهایی نظیر خاموش کردن شمع بیت المال هنگامی که شخصی با ایشان کار خصوصی داشت , آتش گداخته نهادن در کف عقیل برادر نابینای خود به خاطر درخواست بیشتر از بیت المال و یادآوری عذاب دوزخ به او , بازگرداندن گردنبند مرواریدی که دخترش برای عید قربان به عاریت گرفته بود , و مراقبت و تذکرات مکرر به کارگزارانی که از اصحاب او بودند و ... همه و همه گواه این نکته است که عدالت تاکنون هیچ مدافع راستینی مانند امام علی (ع) را شاهد نبوده است .


  • کلمات کلیدی : فرهنگی و هنری
  • نظرات دیگران ( )
  • کلام امام علی (ع)
    نویسنده: فائزه قاسمی چهارشنبه 87/10/11 ساعت 4:52 ع


  • (آغاز یک شروع با نام او که هر چه هست برای اوست )


    در ابتدای کلام دوست داشتم قبل از اینکه در مورد خدمتگذاری و راههای یک خدمتگذاری صادقانه صحبت کنم نگاهی بیندازم به نهج البلاغه . در میان کلامات چون مروارید امیرالمؤمنین به دنباله چیزی با عنوان خدمتگذاری گشتم .

    با خود تامل کردم که در زمان حکومت ایشان که عدالت به تمام و کمال رعایت می شد مبحث خدمتگذاری نیز مانند بقیه امور در راس بوده و حائز اهمیت به همین دلیل و به همین بهانه در بین نامه ها و خطبه ها نگاهی انداختم و  چشمم به نامه 31 آن حضرت افتاد که به فرزندش امام حسن (ع) نوشته بودند .

    و چه زیبا اخلاق اجتماعی را بیان کرده اند که جا دارد ابتدا بخوانید سپس تحلیل بر این نامه شود.

    ایشان می فرمایند :

    ((به نیکی ها امر کن و خود نیکو کار باش ، و با دست و زبان بدیها را انکار کن ، و بکوش تا از بدکاران دور باشی ، و در راه خدا آنگونه که شایسته است تلاش کن ، و هرگز سرزنش ملامتگران تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد.

    برای حق در مشکلات و سختی ها شنا کن ، شناخت خود را در دین به کمال برسان ، خود را برای استقامت برابر مشکلات عادت ده ، که شکیبایی در راه حق عادتی پسندیده است ، در تمام کارهای خود را به خدا واگذار ، که  به رسیده ای ، پناهگاه مطمئن و نیرومندی رسیده ای ، در دعا با اخلاص پروردگارت را بخوان ، که بخشیدن و محروم کردن به دست اوست ، فراوان از خدا در خواست خیر و نیکی داشته باش .

    وصیت مرا بدرستی دریاب ، و به سادگی از آن نگذر ، زیرا بهترین سخن آن است که سودمند باشد ، بدان عملی که سودمند نباشد ، فایده ای نخواهد داشت ، و دانشی که سزاوار یادگیری نیست سودی ندارد. ))

    در این سخنان فوق العاده سودمند می توان گهرهای نابی را پیدا کرد که ما را در رسیدن به یک خدمتگذار خوب بودن و کلاً در راه رسیدن به خدمت کردن به خلق یاری دهد .

    ابتدا می پردازیم به مسائل اجتماعی برای این که خدمت کنیم ابتدا باید :

    *نیکو کار باشیم : به این معنی که در کلام علی (ع) آمده هم به در باطن و هم در ظاهر نه اینکه بگوییم به دیگران این کارها بد و نا درست و خود انجام دهیم، عالم بی عمل است و زنبور بی عسل ، پس بکوشیم آنچه می گوییم را عمل کنیم یاد این افتادم که یک دوستی که خاطرش برام خیلی عزیز می گفت :می بینم تو محیط کار کسانی که دم از اسلام می زنند و ادای دین داری در می آورند اما در کنار آن لقمه حرام هم هست کم کاری و چاپلوسی و خرابکاری و پشت سر این و آن زدن هم هست و می بینم کارمند ساده ی را که حتی بیش از وقت کاری باید بمونه و کار بکنه و می گویند وظیفه است و وقتی به همین افراد در مورد اضافه کاری و یا حداقل نوشتن قرار داد کاری را می گویی بحث دین به کنار میره و یک جوری حالیت می کنند که همین که هست نمی خواهی بروو.... ، نه این درست نیست .

    اگر پیرو شیعه هستید و می خواهید به خلق خدمت کنید باید :

    *اول خودتان را اصلاح کنید و عملتان مطابق با قولتان باشد.( من عرف نفسه فقد عرف ربه ) هر کسی خودش را شناخت خدای خویش را شناخته .

    *صبر و شکیبایی: چیزی که باید در کار و امور داشته باشی چون اگه نباشه زود سرخورده می شوی شنیدی بزرگی گفته قطار تا ایستاده کسی بهش سنگ نمی زند اما وقتی حرکت می کند سنگ می خورد.

    وقتی شروع می کنید حرکت کردن و قدم در حل کار خلق برداشتن صبور باش و این سنگ اندازی اذیتت نکنه اگه صبور نباشی نمی توانی دوام بیاوری چون پیروان شیطان دور و برت کم نیست.

    *خود را به خدا واگذار : دیدی آدمهای که یک کار کوچک می کنند و عالم خبر دار میشه ، یادت رفته رهبرت علی (ع) نیمه شب در تاریکی که کسی نشناسدش خلق را یاری می کرد و حتی این صفت نیکوی مولایم در قران آمده

    این به دلیل توکل به خداست خدا باید ببین خدا باید آگاه باشه که هر لحظه می بینه و آگاه پس کار را برای خدا انجام دهید نه برای تحسین خلق و به به و چهچه مردم.!!!
    *دعا کن : ما تا گرفتار نشویم تا بیمار نشویم دعا کم می کنیم اما علی (ع) می گوید بسیار خدا را با دعا بخوان ، بخوان تا کمکت کند ، کمک کند تا بتونی خالصانه و بی ادعا خدمت گذاری بکنید .

    اگر همه مردم این خصلتهای نیک را داشتن دست کسی برای یاری دراز نبود و نیاز نبود برای یک کار  اداری ده تا پارتی  راببینی و دنبال کسی بگردی که تو را از این پیچ و خم نجات بده !!!!!!!! افسوس که ما چه دور شدیم از این همه گفتار و کردار نیک که همه مصداق آن را می توان در امام علی (ع) یافت حداقل به خودم می گم ، افسوس که ساعت تأمل نمی کنی که چه کار می کنی و به کجا می روی ؟!!! اما هستند کسانی که هنوز استوار و بی مدعا خدمت گذار خلقند و آن را یک عبادت می دانند و افتخار می کنند که در بالاترین جایگاه اجتماعی هم که قرار دارند باز خدمتگذار مردمند .



  • کلمات کلیدی : اجتماعی
  • نظرات دیگران ( )
  • بار خدایا
    نویسنده: فائزه قاسمی یکشنبه 87/10/8 ساعت 5:18 ع
  •  
    پروردگارا ، مرا وسیله ای قرار بده برای بسط و گسترش آرامش
    پروردگارا یاریم کن تا:
    در دل آکنده از نفرت ، بذر عشق و دوستی بکارم
    در دل رنجیده ، عفو و بخشش
    در دل آکنده از تردید ، یقین
    در دل های نا امید ، امید
    در دل های مملو از ظلمت ، نور
    در دل های غمگین ، شادمانی
    آه ، خدای من یاریم ده تا :
    همان طور که به فکر تسکین غم و درد خویشم ، برای تسکین دیگران نیز بکوشم
    همانگونه که می خواهم مرا درک کنند ، بتوانم دیگران را بفهمم
    به همان اندازه که دوست دارم مورد عشق و محبت قرار گیرم ، به دیگران عشق و محبت نثار کنم.
    زیرا آن چه را که می بخشم ، دریافت خواهیم کرد.
    با عفو و بخشش دیگران، مورد عفو و بخشش قرار خواهیم گرفت .
    با مرگ حیات مادی، در دنیای ابدی متولد شویم .
    و خدایا :
    کمک کن تا خدمتگذاری راستین باشیم  ، تا قدمی بر داریم در راهی که شهدا با خونشان
    ساختند .


  • کلمات کلیدی : فرهنگی و هنری
  • نظرات دیگران ( )
  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ